هفت قانون رهبری در بازاریابی شبکه ای از رندی گیج
همه چیز در بازاریابی شبکه ای درباره توسعه رهبری است. برای اینکه در بازاریابی شبکه ای بتوانید به خوبی موفق باشید باید ابتدا بتوانید لیدرهای حال حاضر سازمانتان را شناسایی کنید و سپس رهبران بالقوه را شناسایی کرده و به آنها برای تبدیل شدن به یک رهبر واقعی کمک کنید. نه تنها شما باید تیم خود را رهبری کنید بلکه در نهایت باید کنار بایستید و فضا را در اختیار رهبران جدیدتان بگذارید تا ظهور کنند و تمام وظایف شما را به عهده بگیرند. کار شما ساخت تجارتیست که بدون شما هم کار بکند.
بعد از ۵۲ سال کار کردن و آنالیز کردن این روند نتایج را به صورت هفت قانون رهبری بیان میکنم. به درستی که برای تبدیل شدن به یک رهبر بزرگ در حرفه بازاریابی شبکه ای شما باید تمام این قوانین را رعایت کنید .
در حال حاضر نه تنها باید بر اساس این قوانین کار کنید بلکه باید زندگی خود را هم بر اساس آنها جلو ببرید. اجازه بدید به این لیست نگاهی بندازیم و ببینیم چگونه میتوانید از آنها استفاده کنید.
قانون شماره یک رهبری :
اولین شخصی که باید او را رهبری کنید خودتان هستید .
زمانی که سال اول و یا دوم من در این تجارت بودم به لیدرم درباره ی تیمم شکایت میکردم . اکثر آنها تنبل بودند و مهمانان را به جلسات نمی آوردند و فقط می خواستند کنار بایستند تا تیمشان آنها را ثروتمند کند. من متعجب بودم که آنها چرا تلاش نمی کنند که بیشتر شبیه من باشند. متاسفانه به این شکل بودند و مشکل هم همین بود.
من یک مشکل قدیمی و کلاسیک داشتم که تمام افراد تازه کار در این تجارت با آن مواجه هستند. اینکه شما تعداد کمی از افراد را وارد سازمان خود می کنید و سپس آنها شما را ثروتمند می کنند!!!
متاسفم این خیلی طرز فکر بی اساسی هست.
همانطور که من در کتابم (اولین سازمان کاری خود را بسازید) هم بیان کردم این در واقع در مورد مسئولیت پذیری شماست. زیرا تجارت ما یک مدل تکثیر پذیری بر اساس رفتار است و مهم نیست شما به مردم چه می گویید زیرا آنها از رفتار شما پیروی می کنند .
اگر شما مهمانان را برای معرفی کار دعوت کنید یا افراد جدید را وارد تیم کنید و همچنین اگر در همایش ها حضور پیدا کنید و از سیستم پیروی کنید آنها متوجه می شوند. آنها از شما احترام گذاشتن و ارزشگذاری را می آموزند (یا نمی آموزند). آنها نگاه می کنند شما چگونه با مشکلات برخورد میکنید و به آنها رسیدگی میکنید.
به همکاری متقابل شما و کمپانی توجه می کنند و صحبت هایی که راجب افرادی می کنید که آن اطراف حضور ندارند را نیز می بینند.
شما مسئول هستید که قبل از همه، کاری را انجام دهید، آن را تست کنید و ببینید که چگونه کار می کند و سپس آن را با تیم خود به اشتراک بگذارید .(البته امیدوارم که شما یک خط بالاسری داشته باشید که یک سیستم آموزشی تجربه شده را برای آموزش دادن و تکثیر در اختیارتان بگذارند)
شما برای اینکه بتوانید خودتان یک آموزش دهنده باشید، باید توانایی هایی را در خودتان مثل یک فرمانده جنگ در خودتان ایجاد کنید. مردم در این تجارت برای خود کار می کنند، اما درآمد و رفتار شما بسیار بر عملکرد و دیدگاه آنها از این تجارت تأثیر می گذارد. برای تبدیل شدن به یک آموزش دهنده خوب باید خودتان شروع به آموزش کنید. چیزهایی که شما نیاز دارید تا به یک لیدر تبدیل شوید در جزوه های آموزشی شما قرار ندارد.
به عبارتی، من بهترین آموزش هایی که در تجارت بازاریابی شبکه ای دیده ام، اصلا مربوط به بازاریابی شبکه ای نبوده است.
چیزهایی که برای رشد من تأثیر بسیاری داشتند، در واقع مسائلی بودن که باعث می شدند من در جمع حضور داشته باشم. مثل حضور در کمپین ها، مدیر ساختمان بودن، حضور در مراسمات کلیسا و از این قبیل کارها…
وقتی شما نمی توانید مردم را استخدام و یا اخراج کنید، مجبورهستید قوانین لیدرشیپی را برای الهام بخش بودن به آن ها و جزئی از هدف عمومی بودن با آنها را، یاد بگیرید.
شما باعث ایجاد یک رفتار خاص در سازمان تان می شوید. آن هم تنها با تکثیر و مدل سازی رفتاری.
اولین درس رهبری:
وقتی تصمیم به رهبری گرفتید، از شخص درون آینه شروع کنید.
قانون شماره دو رهبری:
شما مردم را رشد می دهید و آنها شبکه را رشد می دهند .
شما در واقع نمیتوانید شبکه خود را رشد دهید ، هیچکس نمیتواند. شبکه ها به طور مداوم تغییر شکل می دهند، آنها از انواع مختلف انسان ، فرهنگ ، عادت های کاری ، سیستم ها و عقاید فلسفی ساخته شده اند. برایند رفتار های فردی اکثریت افراد مجموعه تبدیل به رفتاری میشود که شبکه از خود بروز میدهد.
و با رشد شخصی شروع میشود…
یکی از چیزهایی که در طول ۵۲ سال گذشته گفته ام این است که : تجارت شما دقیقا با همان سرعتی که شما کار می کنید رشد می کند. هرکاری که شما برای رشد شخصی خود انجام میدهید به نحوی باعث رشد تجارت شما می شود.
یاد گرفتن یک زبان خارجی ، رفتن به یک کلاس فلسفه در مدرسه شبانه و یا حتی آموختن یوگا سبب ایجاد اتفاق های خوب در تجارت شما خواهد شد. اینجا یک حرکت اسمزی اتفاق می افتد که وقتی شما در زمینه ای رشد میکنید آن به زمینه های دیگر هم منتقل میشود .
)اسمز : به فرآیندی گفته می شود که طی آن حلال از طریق یک غشا نیمه تراوا از جایی که محلول رقیق تر است به جایی که محلول غلیظ تر است نفوذ می کند.)
شما اعتماد به نفس ، توازن ، حکمت ، دانش و مهارت هایتان را توسعه می دهید و همه اینها باعث میشود شما برای فرد مشاوره شونده جذاب تر باشید و توجه و احترامی را که از تیمتان دریافت میکنید افزایش میدهد.
کلید این کار ساخت یک فرهنگ رشد شخصی در تیمتان است …
این کافی نیست که به تیمتان بگویید که کتاب های مثبت بخوانند یا به فایل های صوتی مثبت گوش کنند . حقیقت این است که بسیاری از مردم حتی معنی آنها را نمی فهمند.
اگر شما یک برنامه ساخت یافته توسعه فردی برای تیمتان داشته باشید، نتایج بسیار چشمگیر تری را مشاهده خواهید کرد .
درس رهبری :
فقط مانند رشد شخصی شما تجارت شما رشد می کند ، رشد تک تک اعضای تیم چیزیست که باعث رشد شبکه شما می شود .
قانون شماره سوم رهبری:
شما مردم را مدیریت نمیکنید، مردم را رهبری میکنید و مسائل را مدیریت میکنید .
یکی از بزرگترین مشکلات در بازاریابی شبکه ای شرایطی است که کمپانی ها برای نشان دادن رتبه افراد اتخاذ می کنند (منظور رنک هایی است که در پلن درآمدزایی شرکت ها وجود دارد) . آنها دوست دارند به مردم القابی مانند مدیر ، کاردان و یا سرپرست بدهند و اینها معمولا برای رنکها سطوح ورودی است . خوب چه اتفاقی رخ میدهد. یک نفر چهار نفر را وارد می کند و دارای رنک مدیر می شود. حالا آنها میخواهند که ورودی گرفتن را متوقف کنند و تیمشان را مدیریت کنند و یا آنها ده نفر در تیم خود عضو دارند که این موضوع باعث می شود خودشان تبدیل به رنک سرپرست شوند حالا آنها فکر می کنند تمام کاری که باید در تجارتشان انجام دهند سرپرستی کردن افرادشان است .
بازاریابی شبکه ای درباره مدیریت افراد نیست بلکه درباره رهبری آنهاست و این به معنای ایجاد یک مدل رفتاری، راهنما، آموزش و رساندن آن به تمام سطوح تیم است.
حدود ده سال قبل از من خواسته شد تا در قسمتی از یک کتاب رهبری همکاری کنم. آنها از من خواستند رهبری را تعریف کنم و من گفتم :
رهبری توانایی است که سبب میشود مردم کاری را که نمی خواهند انجام دهند، با میل و رغبت انجام دهند. در یک کلام رهبری یعنی مردم را مجبور به انجام کاری نکنید باعث شوید که خودشان بخواهند آن را انجام دهند. مخصوصا چیزهایی که آنها معمولا نمی خواهند انجام دهند .
ما اغلب برای مثال های رهبری به ارتش نگاه می کنیم زیرا مثال های بسیار جالبی وجود دارد . شخصی تصمیم می گیرد تا به یک انبار مهمات حمله کند یا روی نارنجک بپرد و یا بعضی حرکات قهرمانانه برای نجات جان بی گناهان انجام دهد و تمام اینها بدون یک قدرت رهبری بسیار قوی از رهبر گروهان و شاید تا سرپرست کل نیروی نظامی امکان پذیر نیست . اما واضح است که ما نیاز به حرکت های نمایشی افراد در تجارتمان نداریم. اما وقتی شما به طور ماهرانه یک تیم را رهبری میکنید، باعث می شوید آنها کارهایی را انجام دهند که در ابتدای ورود به این تجارت علاقه ای به انجام آنها نداشته اند. این میتواند اولین خرید آنها و یا برگزاری اولین جلسه خانگی آنها و یا صحبت کردن در جلو تعداد زیادی از افراد باشد .
درس رهبری :
مسائل را مدیریت کنید مانند ارسال محصولات ، بررسی حضور غیاب افراد در جلسات و همایش ها و آموزش ها ولی وقتی نوبت به افراد تیمتان میرسد آنها را رهبری کنید .
قانون شماره چهار رهبری :
رهبران واقعی در مردم این باور که آنها ( منظور خود رهبر است ) رهبران بزرگی هستند را پرورش نمی دهند بلکه قدرت باور را در پیروانشان گسترش می دهند.
اکثر مردم بر این باورند که رهبری یعنی مانند یک رهبر برای آنها ایجاد باور و اعتماد به نفس کنید . انسان های عوام فریب ممکن است این کار را انجام دهند ولی کاری از پیش نمی برند . رهبران واقعی در درون افراد تفاوت های مثبت ایجاد می کنند و در درون پیروانشان اعتماد به نفس و باور به وجود می آورند ( بدون اینکه نیاز داشته باشند دیگران به آنها لقب رهبر را بدهند)
درس رهبری : به تیمتان این عقیده را که شما لیدر بزرگی هستید نفروشید. به آنها این عقیده را بفروشید که با استفاده از توانایی های شخصیشان بیشتر بدست بیاورند، بیشتر انجام دهند و بیشتر رشد کنند . باورشان را بر روی توانایی های منحصر به فرد شخصیشان بسازید تا بزرگتر و موفق تر شوند و شما قطعا یک رهبر بزرگ خواهید شد .
قانون شماره پنج رهبری :
اگر شما برای رهبر بودن از کسی درخواست کنید کسی قبول نمی کند.
شما احتمالا درباره مطالعه رفتار انسان ها وقتی جمعیت بزرگی در حال زد و خورد هستند شنیده اید. هیچکس به پلیس تلفن نمی کند. چون آنجا تماشاگران بسیاری وجود دارد و هر کسی با خودش می گوید که کسی دیگر این کار را انجام خواهد داد.
یک شباهت پویا در مثال فوق با بازاریابی شبکه ای وجود دارد و آن ما را به چیزی هدایت می کند که احتمالا بزرگترین اشتباه افراد در کسب و کار است . آنها فرض می کنند که هرکس که وارد این تجارت می شود یک لیدر است یا می خواهد که یک لیدر باشد. بنابراین با همه مثل هم رفتار می کنند. اشتباه بزرگ. هیچ چیز سریع تر از مطلبی که در زیر بیان می شود رشد یک تیم را متوقف نمیکند .
بروید و ۱۰۰ نفر را از نقاط مختلف خیابان جمع کنید احتمالا فقط پنج درصد از آنها دارای قدرت رهبری بالقوه بوده و تمایل به آن دارند. ۹۵ درصد بقیه خوشحال ترند که پیرو باشند ولی چون شما یک تجارت عالی دارید و آن را با تلاش و قدرت به جلو می برید اعداد برای شما کمی بالاتر هستند. شما کار آفرینان و افرادی که روحیه کار آفرینی دارند را جذب می کنید، بنابراین ۱۵ یا حتی ۱۰ درصد از افراد تیم شما دارای قدرت رهبری بالقوه هستند اما هنوز شما با ۸۵ درصد دیگر تنها مانده اید…
آنها نمی خواهند که رهبر باشند. آنها از رهبر بودن می ترسند و مسئولیت های رهبری را نمی خواهند. آنها کالا ها و سرویس ها را دوست دارند و می خواهند که درآمد کافی برای پرداخت هزینه هایشان داشته باشند و ممکن است با یک درآمد چند صد دلاری در ماه راضی و خوشحال باشند . آنها می توانند این مزایا را با مقدار کمی تلاش بدست بیاورند، بنابراین از این وضعیت خوشحال هستند . از همه نخواهید که مانند یک رهبر عمل کنند زیرا با این کار دو اتفاق برای شما رخ میدهد:
۱ – شما قدرت رهبران بالقوه تیمتان را از دست می دهید زیرا آنها فکر می کنند که هر شخص دیگری می تواند مسائل رهبری را رسیدگی کند پس به طبع از آن دوری می کنند .
۲ – شما ۸۵ درصد دیگر را می ترسانید و دور می کنید چون آنها واقعا نمی خواهند که رهبر باشند. روش شروع و آموزش را با این فرض که هرکس وارد این تجارت می شود یک رهبر است، برنامه ریزی نکنید . حقیقتا تعداد زیادی از افراد که به این کسب و کار خواهند پیوست به این دلیل است که آنها کالا ها و خدمات را دوست دارند و می خواهند که آنها را به طور عمده خریداری کنند. بعضی با این تصور که قرار است سازندگان بزرگ باشند وارد می شوند ولی در شب سه شنبه برای انجام کارشان به بیرون از خانه نمی روند. زیرا کنترل تلویزیون آنها را صدا میزند. بعضی های دیگر هم به سادگی درگیر می مانند، زیرا دوست دارند در کنار افراد مثبت در رویداد ها باشند .
بعضی افراد در کسب و کار شما می مانند زیرا می خواهند که به عنوان یک برگزار کننده شو محصول، زیبا شناخته شوند . تعدادی دیگر در این کسب کار می مانند زیرا شما یک همایش سالانه دارید که آنها شانس این را دارند که در آن مهارت های آواز خوانی خود را نشان دهند . تعدادی از افراد جدا نمی شوند زیرا شما در برنامه ها و همایش ها خوراکی و شیرینی می دهید. اگر شما این افراد را به خاطر این که حاضر نیستند فعالیت های رهبری را انجام دهند سرزنش و تحقیر میکنید ، به راحتی آنها را از این تجارت بیرون می کنید. شبکه ای با ۱۵ درصد رهبر و بدون ۸۵ درصد پیرو خواهید داشت که در واقع هیچ موقع شبکه ای نخواهید داشت .
وقتی شما از جایگاه قضاوت خارج شوید و به مردم اجازه بدهید در جایگاهی که برایشان مناسب است مشارکت کنند آنها برای مدت طولانی تری باقی خواهند ماند و اگر شما آنها را برای مدت طولانی تری در تیم نگه دارید این شانس خوب وجود دارد که در جایی از میانه راه آنها تصمیم بگیرند که برای رهبر بودن آمادگی دارند .
درس رهبری:
شما به همه نیاز دارید :رهبران ، پیروان و مصرف کنندگان . اجازه بدهید آنها انتخاب کنند که در کدام دسته بندی حضور داشته باشند
قانون شماره ۶ رهبری :
رهبران پرورش می دهند و برای موفقیت پیروانشان جشن میگیرند.
شما برای خودتان در این تجارت هستید و برای آن هم یک مسئولیت دارید . اهدافی که دارید و درجه هایی که رشد می کنید و معیارهای دیگری که به شما می گویند در مسیر هستید یا از آن خارج شدید. این می تواند باعث رکود شما و انداختن شما در مسیری اشتباه باشد .
یکی از کارهایی که رهبران ماهر انجام می دهند اندازه گیری ، مشاهده و سنجش میزان پیشرفت خود با استفاده از معیارهای افراد سازمانشان است . به جای اینکه فقط به رتبه خود فکر کنید درباره ثبت نام نفر پنجم مستقیم خود فکر کنید و این کار را انجام دهید و این قطعا بهتر جواب خواهد داد ( یعنی اگر فکر میکنید با چهار نفر ورودی مستقیم میتوانید به تمام رنک های شرکت برسید متوقف نشوید و نفر پنجم ، ششم و هفتم را ثبت نام کنید ) . زیرا یک بنیاد قویتر پیشرفت شما را بیشتر تضمین می کند .
زیگ زیگلار برای سالها این موضوع را بیان می کند که : اگر به اندازه کافی به دیگران برای رسیدن به چیزهایی که می خواهند کمک کنید قطعا به چیزهایی که می خواهید می رسید .
شاید نیاز به گفتن نباشد که رهبران خوب نه از پیشرفت افرادشان می ترسند و نه به آنها حسودی می کنند بلکه آن را جشن می گیرند . برای پنج سال متمادی من بالاترین سطح درآمدی در کمپانی خودم داشتم . در سال سوم در سخنرانی خودم گفتم که می خواهم یکی از افراد سازمانم این مقام را برای سال بعد از من بگیرد . افرادی نزدیک به این اتفاق بودند ولی کسی نتوانست .
سپس در اوایل سال جاری برای یک ماه یکی از ورودی های سطح یک من که رتبه الماس داشت دارای رتبه بیشترین سطح درآمدی شد و من را کنار زد . نمیتوانم بگویم که چقدر خوشال شدم . هدف من این است که هر پنج ورودی شخصی من بیشتر از من دارمد داشته باشند که البته احتمالا سبب می شود که من دوباره به بالاترین سطح درآمدی برسم و من باز تلاش می کنم تا آنها بار دیگر از من بالاتر بروند و این چرخه پولدار شدن را ادامه می دهیم .
درس رهبری : دستاورد های تیمتان را بشناسید و جشن بگیرید ، اینجا همیشه موارد بیشتری برای شناختن و جشن گرفتن وجود دارد .
قانون شماره ۷ رهبری :
راه درست شناخت رهبر این نیست که شما چه مقدار پیرو دارید این است که شما چه تعداد رهبر ساخته اید.
این خیلی رابطه نزدیکی با قانون شماره ۴ دارد و در هیچ کسب و کاری حیاتی تر از بازاریابی شبکه ای نیست. در تجارت ما همه چیز درباره توسعه رهبران است . برای رسیدن به بالاترین حد تکثیر پذیری شما نیاز دارید تا هر چند ماه یکبار نسل جدیدی از رهبران سطح و لول خود را افزایش دهید. بنابراین با اعداد اغوا نشوید. مانند تعداد افرادی که در یک شاخه هستند یا تعداد افرادی که در تیمتان حضور دارند. این آمار قطعا دارای ارزش هستند اما ارزش آنها به هیچ عنوان به اندازه ارزش تعداد رهبران سازمان شما نیست. این بدان معناست که در تیم شما همه چیز مانند پرزنت ها و برنامه های آموزشی در کنترل هستند. به این معنی که به رهبران در حال آموزش اجازه بدهید اشتباه کنند و آنها اشتباه خواهند کرد .
آنها ممکن است بعضی مواقع کارهایی انجام دهند که شما بهتر انجام می دهید. اما اگر شما به افرادتان اجازه ندهید که چیزهای جدید را تجربه کنند و از اشتباهاتشان یاد بگیرند و پیشرفت کنند همیشه همه چیز را باید خودتان انجام دهید. اگر شما به تیمتان کمک کنید که خود باوریشان را افزایش دهند، تعداد خیلی بیشتر به عنوان رهبر در تیم شما فارغ التحصیل خواهند شد و آن پیشرفت واقعی در زندگی است .
درس رهبری :
معیار اصلی در کارتان باید این باشد که چیزهایی را که خود افراد تیمتان قادر به انجام آنها هستند به هیچ عنوان انجام ندهید .
مطالب زیر را حتما بخوانید
-
پذیرش چیست و چگونه پذیرش سازمان را بالا ببریم؟
3.75k بازدید
-
آیا شیفت دادن در بازاریابی شبکه ای کار درستی است؟
1.64k بازدید
-
چگونه در بازاریابی شبکه ای به سازمان انگیزه بدهیم تا تصاعد پنج برابری داشته باشیم
3.78k بازدید
-
سه مرحله اصلی در فالو بعد از معرفی کار
4.61k بازدید
-
دسترسی به پراسپکت نامحدود از طریق بازار گرم
2.74k بازدید
-
فالوی اتوماتیک در بازایابی شبکه ای (تام شرایتر)
2.58k بازدید
2 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
سلام
محمدی هستم
سایتتون رو بررسی کردم
محتواهای خوبی نوشتین
سایتتون سرعت مناسبی داره
من هم مثل شما سایت هام رو با وردپرس می سازم
وردپرس واقعا محشره و خیلی زود با وردپرس میشه اومد تو صفحه اول گوگل
یک موردی که من تو سایت شما دیدم اینه که تعداد بک لینک هاتون خیلی کمه
برای همین هم هست که تو تعداد زیادی کلمه کلیدی مهم تو صفحه اول گوگل نیستید
راستی یادم رفت بگم ، من متخصص سئو هستم
اگه یه مقدار در مورد بک لینک سازی فعالیت کنید ، مطمئنا نتیجه های فوق العاده ای می گیرید
یه سایت هست بک لینک رایگان و پر قدرت رو برای مدت محدود برای دانلود قرار داده
یه رپرتاژ خبری هم به ارزش 400 هزار تومان داره رایگان میده
پیشنهاد می کنم حتما دانلود کنید مختص سایت های وردپرسی مثل شماست
تا هنوز بر نداشتن ، برید دانلود کنین
لینک دانلود اگه اشتباه نکنم این بود
https://co10.ir/product/free-backlinks-reportage/
سلام
تبریک می گم
تو این زمینه بهترین هستین
سایتتون هم زیباست